سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دانشمند هنگامی که نمی داند، از فراگرفتن خجالت نکشد . [امام علی علیه السلام]
 
امروز: جمعه 103 آذر 9

پسرک گفت : " گاهی اوقات قاشق از دستم می افتد . "

 

پیرمرد گفت : " من هم همینطور . "

 

پسرک آرام نجوا کرد : " من شلوارم را خیس می کنم . "

 

پیرمرد خندید و گفت : " من هم همینطور "

 

پسرک گفت : " من خیلی گریه می کنم ."

 

پیرمرد سری تکان داد و گفت : " من هم همینطور . "

 

اما بدتر از همه این است که...  پسرک ادامه داد:آدم بزرگ ها به من توجه نمی کنند .

 

بعد پسرک گرمای دست چروکیده ای را حس کرد .

 

" می فهمم چه حسی داری . . . می فهمم . "

 

( داستانکی از شل سیلور استاین )

 

 

                                  *   *   *   *    *    *     *     *  

 

خداوندا

   اگر روزی بشر گردی

 ز حال ما خبر گردی

 پشیمان می شوی از قصه خلقت

 از این بودن از این بدعت

 خداوندا

نمی دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا

چه دشوار است

 چه زجری می کشد آنکس که انسان است

و  از احساس سرشار است

 


 نوشته شده توسط مجید کمالو در دوشنبه 90/4/13 و ساعت 8:27 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 134
بازدید دیروز: 60
مجموع بازدیدها: 246617
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه